این داستان بلند سرگذشت خیالی پسرکی 9 ساله است که به فرزند خواندگی گرفته شده است. او که از محبت پدر و مادر واقعی خود محروم شده و با سخت‌گیری‌های پدر و مادرخوانده‌اش روزگار می‌گذراند، در عالم خیال به دنیای دیگری سفر می‌کند. پسرک در این سفر ابتدا با باز کردن بطری، غول مهربانی را نجات می‌دهد و او را به خدمت می‌گیرد و به کمک او به سرزمین دوردست که پدرش پادشاه آن جا است سفر می‌کند. پسرک در قلمرو وسیع پدرش در اوج افتخار زندگی می‌کند. به باغ زیبای گل رز می‌رود، با پسر باغبان دوست می‌شود، از پدرش اسب زیبایی هدیه می‌گیرد، با پسر چوپان نیز دوست می‌شود، به جنگل اسرارآمیز می‌رود و با پیرزن مهربانی که شب‌ها پارچه‌های "رویا" و "قصه" می‌بافد آشنا می‌شود و سرانجام در نقش یک قهرمان ظاهر می‌شود و به جنگ موجود پلید و شروری به نام "کاتوی جنگ طلب ظالم" می‌رود و پس از عبور از جنگل مرده، کوه سیاه، تونل‌های تاریک و دریای مرده، سرانجام بر "کاتوی ظالم" پیروز می‌شود و با سربلندی به نزد پدرش باز می‌گردد و سال‌های سال با پدرش روزگار می‌‌گذراند.

Mio, min Mio är historien om Bo Vilhelm Olsson, som blir Mio och hamnar i landet i fjärran där han får i uppdrag att bekämpa den onde riddare Kato. En kväll då Mio sitter på en parkbänk på Upplandsgatan hittar han en flaska som visar sig innehålla en ande, det får mig att tänka på Aladdins lampa. Med andens hjälp flyger han till Landet i Fjärran där Fader Konungen, som är Mios biologiske far, regerar. Dock finns det problem i Landet i Fjärran, precis som det finns i alla samhällen. Problemet här är att en viss Riddar Kato kidnappar barn. Mio blir tvungen att tillsammans med sin häst Miramis och sin nya vän Jum-Jum rida över den stora bron för att befria barnen.